سیر و سلوک متشکّل از سه سیر کلّی است که
عبارتند از:
اوّل: «سير من الخلق الی الحق»؛ بریدن از ماسوی الله برای پیوند به خداوند.
دوّم: «سير من الحق فی الحق»؛ ادامه و استمرار پیوند با خدای سبحان تا نیل به مقام آدمیّت.
سوّم: «سير من الحق الی الخلق»؛ بازگشت بهمیان
خلق و اجتماع بهمنظور هدایت مردم.
سیر اوّل حرکت عرفانی انسان، سیر به سوی خداوند
متعال است و در آن حرکت باید مسیری باریکتر از مو و برندهتر از شمشیر را بپیماید
تا به مطلوب برسد و خود این سیر، دارای هفت منزل میباشد. در واقع میتوان گفت سیر
و سلوک دارای سه منزل کلّی است که منزل اوّل آن، شامل هفت منزل است و عمدۀ اهداف
سیر و سلوک برای سالک عادی در همین هفت منزل تحقّق مییابد. منازل بعدی که مربوط
به «سير من الحق فی الحق» و «سير من الحق الی الخلق» میباشد، پس از لقاء يعني فناء الهي که منزل هفتم از سیر اوّل است، طی
خواهد شد و موضوع بحث کنوني ما نیست.
منازل هفتگانه عبارتند از:
منزل اوّل: يقظه (بيداري)؛ «يقظه»، موجب بيداري و تنبّه سالک ميشود. اين منزل اهل معرفت را به
توجّه وا ميدارد و از طريق مداومت بر ذکر، تفکّر و مراقبت، دائمالتّوجّه ميکند.
منزل دوّم: توبه؛ در منزل دوّم باید يک حالت
پشيماني در مقابل خداوند برای سالک پيدا شود و بفهمد که نياز به يک شستشوي باطني
دارد.
منزل سوّم: تقوي؛ بعد از انجام توبه و پاک شدن سالک از گناه، در منزل
سوّم، روح خشيت از خداوند در عمق جان او به حکومت خواهد رسید.
منزل چهارم: تخليه؛ سالک در این منزل رذايلي مانند
حسادت، خود خواهي، دنيا طلبي، رياست طلبي، هوا پرستي و... را از وجود خود پاک مینمايد.
منزل پنجم: تحليه؛ پس از ريشهکن کردن رذيلتها،
مملکت دل سالک، به زيور شجرۀ طيبۀ فضائل اخلاقی آراسته میشود و به مرور زمان درخت
فضائل را در وجود خویش بارور میکند، به گونهاي که خودش و ديگران از ميوۀ اين
درخت، بهرهمند میشوند.
منزل ششم: تجليه؛ در منزل ششم نور خدا در وجود
انسان جلوهگر ميشود. اين نور در دنيا ممکن است حتّي براي کساني جلوه گر شود که
سواد ابتدايي نيز ندارند، امّا بين حق و باطل را به خوبي تشخيص ميدهند.
منزل هفتم: لقاء؛ در منزل هفتم، سالک به لقای
پروردگار نائل میآید و فانی فی الله میشود؛
از اينرو به اين منزل، «فناء» يا «فناء في الله» نيز ميتوان گفت. در اين مقام،
سالک به جايي ميرسد که در مييابد عالم محضر خداست و خود را دائماً و در هر حال،
مکان و زمان، در محضر خداوند سبحان ميبيند.
از نظر عرفا و اهل دل، منزل لقاء، منزل آخر است؛
امّا بنابر تعبیر استاد بزرگوار ما حضرت امام خميني! همۀ اين منازل، در حقيقت مقدّمه بوده و تازه سالک به ابتداي راه
رسيده است. چنين انساني نبايد از حرکت بايستد. توقّف در وادی سلوک، آهسته آهسته
سالک را به منزل اوّل برميگرداند و سپس از مسیر خارج میسازد.
در منزل يقظه، که شرح آن گذشت،[1] دريافتيم که اوّلين قدم در
سير و سلوک، توجّه و بيداري سالک است. پس از توجّه و بيداري و بعد از اينکه سالک،
به مقام دوام توجّه رسيد، وارد منزل دوّم يعني منزل توبه ميشود.
منزل توبه، آدمي را از زير هر عَلَم و پرچمي که نامي غير از نام
خداوند منّان بر آن درج شده باشد، خارج ميسازد و به زير پرچم الله تبارک و تعالي
ميبرد. عصارۀ همۀ مطالبي که در اين منزل بيان ميشود، همين يک جمله است و در اين
کتاب به شرح آن خواهيم پرداخت.